(قسمت دوم)
قسمتهایی از دستنوشتهایم از سمینار زنانهنویسی که در گنجه خاطرات یکی از دوستان یافت شد و برای اولین بار برای عموم در این مکان مقدس منتشر میشود:
قسمتهایی از دستنوشتهایم از سمینار زنانهنویسی که در گنجه خاطرات یکی از دوستان یافت شد و برای اولین بار برای عموم در این مکان مقدس منتشر میشود:
قسمتهایی از یک شعر زنانه فروغ:
توضیح: شاید بر همگان واضح نباشد ولی بر ما که در این سمینار شرکت جستیم مبرهن است تنها نشانهای که نشان میدهد این شعر به دست یک زن به رشته تحریر درآمده است و زنانه هم میباشد، استفاده از کلمه کلیدی "آه" است و لاغیر.
---------------------------
متن شعر:
آه! میبینی که چگونه پوست من میدرد از هم
آه! میبینی که چگونه پوست من میدرد از هم
که چگونه شیر در رگ پستانهای من مایه میبندد
که چگونه خون رویش غضروفیش را در کمرگاه صبور من میکند آغاز
و تمام شهوت زمین هستم
که تمام آبها را میکشد در خویش
تا تمام دشتها را کند بارور
(یحتمل اشاره فروغ به " نساءکم حرث" است!)
---------------------------
شعر فوق با تقریب خوبی به صورت مصور در زیر آمده است.توضیح عکس:
این نقاشی رو فریدا چند ساله از مکزیک وقتی با بزرگترشون آقای دیه گو، رفته بودن منهتن موقع بازی با دوستشون و با کمک بزرگتراشون کشیدن و برامون فرستادن. بازی به این صورته که هر کس یه سوم نقاشی رو میکشه و نفر بعدی اون رو تکمیل میکنه.
این نقاشی رو فریدا چند ساله از مکزیک وقتی با بزرگترشون آقای دیه گو، رفته بودن منهتن موقع بازی با دوستشون و با کمک بزرگتراشون کشیدن و برامون فرستادن. بازی به این صورته که هر کس یه سوم نقاشی رو میکشه و نفر بعدی اون رو تکمیل میکنه.
Exquisite Corpse (together with Lucienne Bloch), around 1932. Lucienne met Frida and Diego at a dinner in Manhattan in 1931. Lucienne worked as Diego's assistant and became good friend with Frida. This is the product of an entertaining game: each person draws one third of a figure, then folds the paper over and passes it on to the next person. -- from the book Kahlo, by Andrea Kettenmann
پ.ن.: به جز متن شعر بقیه مطالب مربوط و نامربوط فوق ربطی به سمینار ندارند و از این حیث مسولیتی بر عهده سخنران سمینار فوق نمیباشد.
...
ادامه دارد...
...
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر