۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

"all love begins and end there."


الان عكس يه بچه تو فيسبوك ديدم كه دوست داشتم بچه من بود. فكر كنم كم كم داره اين حس:
الف- مادري
ب- مادرخواندگي
ج- مسوليت پذيري  
د- ارتكاب به بچه دزدي
ه- همه گزينه ها به جز الف درست است.

من در من بيدار ميشه.
 

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

"My grandma was Dutch-Irish, and my grandpa was lesbian, that makes me quarter lesbian! " -- Eric Cartman

دارم آنلاین دنبال خونه میگردم تو سن فرانسیسکو. نمیدونم اگر بخوام همخونه بگیرم، به مناسبت بزرگداشت روز جهانی هموفوبیا باید از همخونه گی بیشتر بترسم یا از همخونه لزبین.
یعنی این احساس عدم امنیت از مرد بودن فرد باید بیاد یا خنثی نبودن طرف از نظر جنسی؟

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

The Good, The Bad and The Ugly

چند شب پیش سوار ماشین پیچیدم تو خیابون. یه کمی جلوتر یه چراغ راهنمایی سبز بود.
با خودم گفتم اگه بتونم یه سره از چهارراه رد بشم، تعبیرش اینه که خوب میشه. اگه بهش نرسم، بد میشه.
یه ثانیه بعدش چراغ زرد و بعد قرمز شد.
گفتم خوب یعنی اینکه بد میشه.
بعد همین که اومدم وایستم، دوباره چراغ سبز شد.
***
الان چراغه زرد شده. هی نمیدونم باید که نگه دارم یا اینکه قراره سبز بشه. خیلی موقعیت گهیه!