۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

Thinking how to flirt at her work

×شب‌مره نویسی:

برای شام قابلمه رو از یخچال آوردم بیرون. غذا رو کشیدم تو بشقاب. بشقاب رو گذاشتم تو یخچال، قابلمه رو گذاشتم تو مایکرویو... لحظه آخر فهمیدم حواسم پرت و پلا شده بوده!
بعد که فکر کردم دیدم  یاد شعر «چرا غافل از احوال دل خویشتنم» افتاده بودم اون موقع. بعدش داشتم با خودم میگفتم آدم باید به حرف شاعر گوش کنه، روزبه این موضوع «فکر» کنه، شب در موردش «حرف» بزنه و نتیجه گرفتم که شب و روزم جاش عوض شده... در همین حین به جاش جای قابلمه و بشقاب عوض شد. 

«روزها فکر من این است و همه شب سخنم... که چرا غافل از احوال دل خویشتنم»

گفتم تا شبه بیام در موردش اینجا سخن بگم.... به قول اسکارلت فردا روز دیگریست. باید دید فردا دارم «فکر» می کنم یا «اندیشه» یا که اصلا هیچی به هیچی... نخودچی، کشمش.

«فکر بلبل همه این است که گل شد یارش ... گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش»

هیچ نظری موجود نیست: