ما را به سخت جاني خود گمان بود... ولي انگار دلمان نازكتر از آن چيزي است كه به نظرمان ميرسيد... شكست.
۱۳۹۰ خرداد ۳, سهشنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه
Sense of humor
The bus driver asked a pregnant woman to pay for two... Though her belly looked like twins.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه
Wrong direction
يه آقايي، كه همين الان هم هنوز روبروم نشسته، ميگه مال كجايي.
ميگم ايران.
ميگه ايران كجاي مرز ميشه دقيقا.
ميگم اون طرف كره زمين.
ميگه يعني زير كانال (پاناما)؟
ميگم آره... از اونجايي كه دروغگو دشمن خداست، اميدوارم كانال رو صاف بگيري بري تا قطب جنوب. بعدش دوباره ادامه بدي بري بالا، برسي به ايران.
پ.ن: يكي كه كره جغرافيايي داره چك كنه كه من مجبور نباشم توضيح بدم اونورتر از نوك دماغ آمريكاييها هم يه چيزهايي وجود داره.
Taking things personally
میزبانم آهنگ گذاشته : "نمون اینجا، برو."
با خودم فکر میکنم: "باید رفت. اینجا جای ماندن نیست. باید شال و کلاه کرد و رفت. باید رفت، باید اهل سفر بود. اهل هجرت. باید مسافر بود، مهاجر بود، منتظر بود ...، باید عاشق بود، عاشق."
پ.ن.: تازه با میزبان رفتم کفش خریدم. بریم شال و کلاه هم بخریم.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه
Taking things personally, just for fun
میزبانم آهنگ گذاشته : "نمون اینجا، برو."
با خودم فکر میکنم: "باید رفت. اینجا جای ماندن نیست. باید شال و کلاه کرد و رفت. باید رفت، باید اهل سفر بود. اهل هجرت. باید مسافر بود، مهاجر بود، منتظر بود ...، باید عاشق بود، عاشق."
پ.ن.: تازه با میزبان رفتم کفش خریدم. فردا بریم شال و کلاه هم بخریم.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه
Lost and Found
درس روز:
اگر گمشدهای دارید، گوشه چیزی را گره بزنید. اجنهای که آن را جابجا کردهاند در اسرع وقت آن را برمیگردانند. هرگز به روشهای اسپیریچوال محض و اللهبختکی مانند "انشاءالله پیدا میشه" و یا "دعا کنیم که پیدا بشه" با ضریب خطای بالا بسنده نکنید... به جای آن از روش گره زدن با بیش از ربعهزار سال سابقه تاریخی و با تاییدیه تجربی خانم دکتر "نون" و خودم استفاده کنید... دینگ دینگ.
پ.ن.: از اجنه محترم برای بازگردادن مدرک گمشده بنده کمال تشکر را دارم. ولی کردیت کارتم رو هم برگردونید لطفا.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه
Artificial Love
دارم اثباب و اساسیهام* را جمع میکنم و توی کارتن میگذارم. قسمت خوب ماجرا وقتی است که آدم هر چه کاغذ و جزوه بیخود داره پخشِ کف اتاق میکنه که برود توی سطل بازیافت.
از بین این همه جزوه و کاغذ، با جزوه درس "هوشمصنوعی" نمیدونم چکار کنم. کلاس، از اون کلاسهایی بود که قرار نبود ازش نمره بگیرم و تقریبا همینطوری رفتم سر کلاس. کلاسش آش دهانسوزی نبود، آنقدرها هم خوب جزوه ننوشتهام. کلا تو این دوره و زمونه همه چی هم بهترش توی اینترنت هست. استادش یک آدم میانسال بود. از زندگی شخصیش میدانم که یک دختر داشت و دموکرات بود.مثالهایی که سر کلاس میزد بیشتر در مورد عشق و خیانت بود. اونقدر که من، دانشجوی نوعی، برداشتم این بود که این بندهخدا یک جای زندگیش یک ضربه عشقی خورده. حالا دارم یک سری از مثالها را پیدا میکنم و اینجا مینویسم که راحتتر اصل جزوه را بندازم دور. چون نکته جالب دیگری نداشت.
--------------------------------------
این یکی از مثالهایی بود که دوست دارم. نشان میدهد اصلا بی حساب و کتاب نیست که دختر خانمها باید مدتها چشمشان به دهان آقای پسر دوخته شود تا ازش تقاضای ازدواج بیرون بیاید، چون آقای داماد مشغول حساب و کتاب زیر است که ببیند آیا بهش میارزد یا نه. به جز این، کافیه عدد "منفی صد" حاصل از جواب نه شنیدن و عدد "منفی پنجهزار" حاصل از جواب منفی شنیدن و از دست دادن حلقه به طور همزمان رو مقایسه کنید تا معلوم بشه حلقه فقط برای دخترها نیست که اینقدر مهمه.
Expected Utility (for proposal)
0.6 x U(Mary agrees) + 0.3 x U (Mary rejects & returns the ring) + 0.1 x U (Mary rejects & keeps the ring) =
0.6 x 10000 + 0.3 x (-100) + 0.1 x (-5000) = 5470
(ادامه دارد...)
* دوست دارم اینطوری بنویسم.
** معمولا استادهای دیگهای این درس رو در دانشکده ما میدن. گفتم سوتفاهم نشه.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه
An Eternal Sunshine of a Spotless Mind
آمار میگوید میلیونها نفر در سراسر جهان از بیماری فراموشی رنج میبرند.
ای کاش دکترها زودتر دارویی میساختند برای علاج آلزایمر ناخواسته و دوایی هم برای ابتلا به آلزایمر خودخواسته.
آماری وجود ندارد که بگوید روزانه چند میلیون نفر در سراسر جهان برای فراموش کردن رنج میکشند.
پ.ن: عجالتا...برای پیشگیری از آلزایمر توصیه میشود که زغالاخته بخورید، جدول کلمات متقاطع حل کنید و گوگل کنید.
اشتراک در:
پستها (Atom)