من که امتحان نکردهام ولی معروفه که با نوشتن کلمه های«آب» و «گوشت» روی کاغذ آدم گرسنه سیر نمیشه. حالا منم تا حالا یادم نمیاد خود «باباگانوش» رو خورده باشم، ولی کلمه اش خوشمزه بود:
«باباگانوش» در فارسی، در واقع همون «بابا غنوج» هست در عربی.
«غنوج» از ریشه «غنج» زدن میاد. یه جورایی یعنی غذایی که بابا دلش براش غنج میزنه... غذایی که دل بابا رو میبره...
از اون طرف تو ترکی بهش میگن imam bayıldı، که ترجمه میشه به the imam fainted، یعنی امام براش غش میکنه.
**************
یحتمل ملک اشعرای بهار در وصف باباگانوش چنین سروده است که:
«وز شیخ دل ربوده به غنج و دلال خویش»
پی نوشت تکمیلی:
منابع آگاه به اطلاع رساندند که طریقه پخت و به طبع آن مزه باباگانوش و امام بایلدی متفاوت است. همین نکته مهر تایید دیگری است بر این که آنچه که بر کاغذ میآید با آنچه که در دنیای واقعی میگذرد متفاوت است. چنانچه این دو از نظر معنای لغوی با تقریب خوبی یکی هستند، ولی مزهها نه.
title: Yogi Berra
منابع آگاه به اطلاع رساندند که طریقه پخت و به طبع آن مزه باباگانوش و امام بایلدی متفاوت است. همین نکته مهر تایید دیگری است بر این که آنچه که بر کاغذ میآید با آنچه که در دنیای واقعی میگذرد متفاوت است. چنانچه این دو از نظر معنای لغوی با تقریب خوبی یکی هستند، ولی مزهها نه.
title: Yogi Berra
۲ نظر:
تا جایی که میدونم باباغنوج و امام بایلدی فرق میکنند با هم. بادنجان امام بایلدی له شده نیست، ولی برای باباغنوج له شده است. فکر کنم فرقهای دیگهای هم با هم دارند. مزهشون که خیلی فرق میکنه.
شما صاحب نظرتری مهدیان بزرگ! پس من برم درستش کنم... (متن رو، نه غذا رو)
:))
ارسال یک نظر