مولانا در در فیه ما فیه مینویسد:
پیلی را آوردند بر سر چشمهای که آب خورد. خود را در آب میدید و میرمید، او میپنداشت که از دیگری میرمد، نمیدانست که از خود میرمد...
-------------------
در همین رابطه کتابی هدیه گرفته ام با عنوان "اون روی سیاه جویندگان نور". هر چند که من همه خوبیم و نیکی... همی خوانم تا ببینم چه میگوید.
نتیجه: «اگر در برادر خود عیب میبینی، آن عیب توست، که درو میبینی. آن عیب را از خود جدا کن؛زیرا آنچه ازو میرنجی از خود میرنجی. همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر چون در توست، نمیرنجی؛ چون آن را در دیگری میبینی میرمی و میرنجی».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر